تاریخ انتشار : پنجشنبه 14 مرداد 1400 - 21:27
کد خبر : 1594

مرگ سرتیپ ریاحی

مرگ سرتیپ ریاحی

بعد از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت مصدق، او هم محاکمه و به زندان محکوم شد. فهرست اتهاماتش از دستگیری نصیری و خلع سلاح گارد شاهنشاهی شروع می‌شد و به حذف نام شاه از مراسم صبحگاه پادگان‌های ارتش می‌رسید. برایش درخواست اشد مجازات یعنی اعدام کرده بودند اما در نهایت به جرم «ایستادگی مقابل

مرگ سرتیپ ریاحی

بعد از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت مصدق، او هم محاکمه و به زندان محکوم شد. فهرست اتهاماتش از دستگیری نصیری و خلع سلاح گارد شاهنشاهی شروع می‌شد و به حذف نام شاه از مراسم صبحگاه پادگان‌های ارتش می‌رسید. برایش درخواست اشد مجازات یعنی اعدام کرده بودند اما در نهایت به جرم «ایستادگی مقابل قیام ملی و مخالفت با حکومت مشروطه سلطنتی» فقط به ۳ سال زندان محکوم شد، چون مصدق مردانه مسئولیت همه‌ چیز را پذیرفت.

به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «محمدتقی ریاحی متولد چالشتر بود. نزدیک شهرکرد که آن زمان بخشی از استان اصفهان محسوب می‌شد اما از دارالفنون تهران دیپلم گرفت و بعد به دانشکده افسری رفت.

اوایل دوران رضاشاه همراه با جمعی از دانشجویان برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد. آنجا هم مکانیک خواند و هم علوم نظامی را دنبال کرد. بعد به ایران برگشت و خدمت به ارتش را انتخاب کرد.

نظامی‌گری را دوست داشت اما در کنار آن، در دانشگاه هم تدریس می‌کرد. سال ۱۳۳۰ بود که درجه سرتیپی گرفت و همان زمان رییس اداره تسلیحات و مهمات ارتش شد.

اما آنجا نماند و با اوج‌گیری ماجرای ملی‌کردن صنعت نفت ایران، مجبور به پذیرش نقشی دیگر شد. به واسطه مهدی بازرگان به آبادان رفت و ریاست پالایشگاه نفت آنجا را به عهده گرفت.

می‌گویند «ریاحی توانست از تعطیلی پالایشگاه جلوگیری کند و تا حد امکان در گردش چرخ‌های صنعت نفت کشور کوشید.» چند ماه بعد – در شروع دومین دوره نخست‌وزیری مصدق – به وزارت دفاع رفت و مجری دستورات دولت شد.

حکم بازنشستگی پیش از موعد جمعی از مخالفان سرشناس مصدق را امضا کرد و عده زیادی را هم از مقام‌های حساس و مشاغل کلیدی کنار گذاشت. سپس در اسفند ۱۳۳۱ جای محمود بهارمست را در ریاست ستاد ارتش گرفت و کوشید تنش همچنان موجود میان ارتش و دولت را مهار و مدیریت کند و جلوی تشدید بحران را بگیرد.

ریاحی از آغاز جنبش نفت تا روز آخر دولت مصدق از دستورات نخست‌وزیر پیروی می‌کرد، اما – به نوشته فردوست – همچنان به شاه به عنوان فرمانده کل قوا وفادار بود و از ضدیت با دربار پرهیز داشت. حتی زمانی که دستور به دستگیری نصیری داد و توطئه ۲۵ مرداد را خنثی کرد و مانع سقوط دولت شد، باز همچنان باورش این بود که فرمانده اصلی ارتش نه نخست‌وزیر که شاه است. اما بعد از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت مصدق، او هم محاکمه و به زندان محکوم شد.

فهرست اتهاماتش از دستگیری نصیری و خلع سلاح گارد شاهنشاهی شروع می‌شد و به حذف نام شاه از مراسم صبحگاه پادگان‌های ارتش می‌رسید.

برایش درخواست اشد مجازات یعنی اعدام کرده بودند اما در نهایت به جرم «ایستادگی مقابل قیام ملی و مخالفت با حکومت مشروطه سلطنتی» فقط به ۳ سال زندان محکوم شد، چون مصدق مردانه مسئولیت همه‌ چیز را پذیرفت و گفت که ریاحی و دیگران، همگی فقط مجری دستورات من بودند و اگر جرمی هم اتفاق افتاده باشد (که نیفتاده) به من برمی‌گردد.

ریاحی پس از تحمل محکومیت، راه خود را از راه حکومت پهلوی جدا کرد و به نوشته باقر عاقلی (در کتاب شرح حال رجال سیاسی) «پس از پایان مدت زندان، به بخش خصوصی رفت و با تنی چند از دوستان خود به کار آپارتمان‌سازی پرداخت و از شغل پردرآمد بساز و بفروش ثروتمند شد.» چندی بعد از ایران رفت و در فرانسه مقیم شد. جالب این که بعد از انقلاب به کشور برگشت و – با حکم مهدی بازرگان، رییس دولت موقت – مدت کوتاهی هم وزیر دفاع بود. اما نه او در این مقام دوام آورد و نه دولتی که او وزیرش بود سرپا ماند. دوباره راهی فرانسه شد و همان‌ جا (در شهر نیس) در سال ۱۳۶۷ در چنین روزی درگذشت.»

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.